تحولات اجتماعی سه دهه پس از انقلاب اسلامی 1380 - 1357

 

انقلاب متضمن تغییر سریع ساختارها، نهادها و ارزشهای اجتماعی_سیاسی بر طبق یک چارچوب ایدئولوژیک جدید است. هر انقلاب مقید به شرایط وقوع آن است و مشخصات منحصر به فرد خود را از شرایط اجتماعی کسب می نماید. باغروب روز۲۲ بهمن سال ۵۷ خورشیدی، عمر رژیم شاهنشاهی نیز در ایران به سر رسید. و این نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران بود. ایران ۷۰ سال بعد از انقلاب مشروطیت شاهد دومین انقلاب ملی خود بود. این انقلاب را انقلابی مدرن بود که در عصر و جامعه ای مدرن صورت می گرفت. بنابراین، روحانیت پیشرو برای به دست آوردن مشروعیت و پذیرش درجامعه مدنی مدرن ایران می بایست اندیشه های صرفا دینی و سنتی خود را با مفاهیم متجددتر و مدرن جامعه هماهنگ می ساختند. اصطلاحات مدرنی مانند «جمهوریت »،« پارلمان»و « مجلس قانونگذاری» از جمله شعارهایی بود که روحانیت برای کسب مشروعیت در جامعه مدنی ایران با آنها به جلو رفت.
در نهایت تحولات داخلی عصر جمهوری اسلامی را به لحاظ مراحلی که انقلاب پشت سر نهاده است، به چهار دوره تقسیم میگردد، که هر دوره بنا به ویژگیهای سیاسی،اقتصادی و فرهنگی خود تاثیرات متفاوتی بر معماری ایران داشته است.
اول دوره انتقال قدرت از ۱۳62 تا ۱۳57 که دوره مشکلات نظام سیاسی جدید بود.
دوم دوره تثبیت نظام از سال ۱۳68 تا ۱۳62 خورشیدی، که جنگ، اختلاف جناح های داخلی را کمرنگ کرده بود.
دوره سوم دوره باز سازی اقتصادی و از سال ۱۳76 تا ۱۳68بود و با « سیاست تعدیل»، توسعه صادرات، خصوصی سازی و جذب سرمایه های خارجی و تنش زدایی در روابط خارجی مد نظر گرفته شد که اتخاذ این سیاست ها ساختار اقتصادی کشور را تا حد زیادی تغییر داد و بر حوزه های فرهنگی و اجتماعی نیز تاثیر مستقیم داشت.
و دوره چهارم که دوره توسعه سیاسی بود از سال ۱۳84 تا ۱۳76 با انتخاب سید محمد خاتمی به عنوان مقام ریاست جمهوری نقطه عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی به حساب می آید که باعث حضور کم سابقه مردم در صحنه، بالا رفتن مشارکت سیاسی، گسترش مطبوعات، فعالیت بیشتر نهادهای مدنی و از همه مهم تر شفاف تر شدن مواضع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جناح های داخلی شد.
یکی از شاخص های انقلاب اسلامی و شاید مهم ترین اهداف آن، خط بطلان کشیدن بر این تناقض تاریخی بود که نوسازی به دین زدایی و گسترش شهرنشینی به تقویت طبقات جدید و تضعیف طبقات سنتی می انجامد.

 

تحولات معماری و شهرسازی سه دهه پس از انقلاب اسلامی 1380 - 1357
جریانات فکری رایج در معماری ایران را میتوان به سه نسل تقسیم نمود : نسل اول ( دوره پهلوی اول)، پیشگامان نسل دوم ( دوره ی پهلوی دوم) و متاخران نسل دوم و نسل سوم( پس از انقلاب).
معماری ایرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تحت تاثیر دو پدیده موازی است. اولین تحول تاثیر گذار در این دوران، اندیشه ها و کارهای ساخته شده ی پیشگامان نسل دوم بود که سودای آشتی دادن مدرن با سنن و فرهنگ ایرانی را در سر می پروراندند و دومین جریان تاثیر گذار که ریشه در فرهنگ و تمدن غرب داشت، آشنایی معماران ایرانی با جنبش پست مدرن کلاسیسیسم و جریانات معماری پست مدرن دهه ۹۰ میلادی بود. کار معماران بعد از انقلاب طیف وسیعی از گرایش ها و جنبش های هنری را شامل می شود که سعی در سوق دادن معماری ایران به سوی هویتی آزاد داشته اند.
عمده تب معماری دو دهه بعد از انقلاب، همانا اندیشه ها و کارهای معماران متاخر نسل دوم در ایران بود که هیچ گرایشی به جز آن، حداقل در پروژه های ملی که زیر نظر دولت به اجرا می رسید محلی از اعراب نداشت. معماران متاخر نسل دوم به خصوص فارغ التحصیلان دانشگاه تهران تحت تاثیر جنبش پست مدرن کلاسیسیسم و معماری گذشته ایران، خاصه معماری دوران اسلامی، در صدد آن بودند که به معماری ایرانی صبغه ای ایرانی ببخشند، این گرایش عمدتا ساختمان های مهم دولتی، که حمایت مالی آن از طریق ارگان های دولتی پشتیبانی می شود را در بر می گیرد. پس از گرایش معماران بعد از انقلاب به پست مدرنیسم، مدرنیسم لوکوربوزیه، سیحونی تمام شد و دیگر امکان بازگشت به آن وجود نداشت، این آشنایی با پست مدرنیسم همراه با گرایشهای معماری اسلامی منجر به پیدایش آثاری از جمله فرهنگسرای دزفول (فرهاد احمدی سال ۱۳۶۳) که دارای یک تفکر پست مدرنیستی با نگاه به ایران می باشد، شد، این جریان ایجاد شده با کار میرمیران (از جمله با ورزشگاه رفسنجان ) اتمام پیدا کرد و آن چیزی که از این جریان عبور کرد نسل سوم معماران در ایران بودند.
گرایشهای متعدد معماری بعد از انقلاب را میتوان در هشت گروه به صورت خلاصه دست بندی نمود:

- احیای عین به عین معماری سنتی ایران که عمدتا در حیطه ساخت ابنیه مذهبی شکل گرفت، مانند حرم امام خمینی (۱۳۶۸) و مسجد دانشگاه شریف (۱۳۷۸)
- بوم گرایی که در بین معماران پیشگام نسل دوم شروع شده بود و در این دوره به طور کم رنگ تری دنبال شد.
- گرایش تفننی به سبک های معماری غربی که شدیدا تحت تاثیر مجلات معماری و اقتباس فرمال و سطحی از جنبش های سه دهه اخیر اروپاست که منجر به ساخت ساختمان ها و آپارتمانهای مسکونی ساخته شده توسط معماران بازاری اشاره کرد که نوعی پست مدرن و دیکانستراکشن عوامانه بود.
- تداوم مباحث معماری مدرن متعالی که میتوان در معماری خانه ها و شهرک های مسکونی،آپارتمانها، آسمانخراشهای تجاری _اداری و برخی ساختمان های عمومی _ خدماتی مشاهده کرد.
- تلفیق مفاهیم و عناصر معماری ایرانی با تکنولوژی و معماری مدرن. این جریان تحت تاثیر پیشگامان نسل دوم و تحت تاثیر آموزه های معمارانی چون لویی کان،آلوار آلتو و استرلینگ با چاشنی مفاهیم پست مدرن اروپایی و آمریکایی بودند که اغلب گرایش معماران متاخر نسل دوم را شامل می شود.
- گرایش به تکنولوژی برتر که تحت تاثیر معماریِ های تک و اکوتک و در صدد خلق نوعی معماری تکنولوژیک با تلفیق مباحث اکولوژیک و زیست بوم می باشد.
- گرایش به معماری نئو مدرن که معماران نسل سوم معماری معاصر ایران از حامیان پر و پا قرص آن به شمار می روند که دنبال فرار از سیطره ی معماری مدرن بودند،بدون تمایل به آشتی دادن معماری معاصر با معماری سنتی ایران و در این راه گرایش به بکارگیری کامپیوتر و برنامه های جانبی آن نقش پر رنگی در کارهای آنها دارد.
- معماری کامپیوتری که با اقتباس از برنامه های پیشرفته معماری و فرم های کامپیوتری شکل گرفته است. این گرایش بخصوص در کارها و پروژه های معماران نسل سوم و دانشجویان معماری دانشگاه های ایران در حیطه پروژه های درسی و مسابقات معماری دیده می شود.

از بین این هشت گرایش سه گرایش غالب را می توان مشاهده کرد : گرایش به معماری مدرن و تلفیق آن با معماری ایرانی ( معماران متاخر نسل دوم ) گرایش به معماری نئو مدرن (معماران نسل سوم معماری معاصر ایران ) و گرایش به معماری کامپیوتری ( عمدتا در سطح مسابقات معماری و پروژه های دانشجویی )

در دهه هفتاد بعد از جنگ بر روی کار آمدن سردار سازندگی،تمایل به ایجاد یک هویت برای معماری جمهوری اسلامی به وجود آمده بود و دولت ثروتمند، تمایل به ساخت و سازهای متعدد داشت و این شرایط منجر به شکوفایی معمارانی چون میر میران شد، همچنین پروژه های مهم و ملی مانند کتابخانه ها و فرهنگسراها به مسابقه گذاشته و تعدادی از آنها احداث شدند.در این دوره در مدیریت کلان مورد تایید بودن یا نبودن پروژه ها بسیار مورد بحث بود. از جمله حتی معماری مانند میر میران علی رقم آنکه به عنوان یک طراح کاملا مورد تایید بود، گاهی در پروژه هایی در سطح ملی بعد ازعبور از فیلترهای متعدد به لحاظ دور بودن از مواضع هویت جمهوری اسلامی رد می شد و طرح هایی اغلب با کیفیت پایین تر به جای آنها ساخته می شد.

 

ویژگیهای کالبدی معماری در 40 سال اخیر
در این دوران مهم ترین ایراد به شیوه طراحی و ساخت و ساز در بافت های معاصرشهری، مواجهه انفرادی و انتزاعی با بنای مورد طرح و ساختن بدون معماری است. زیرا در مسیر طراحی، حضور شهر و پیرامون بنا به کلی نادیده گرفته می شود. در نیم قرن گذشته، شهرها با رشد سریع، به سرعت از معماری، شهریت و فضا تهی شده و آنچه شهر را گسترش داده ساختمان سازی بوده و نه معماری. بناها بر اساس تبعیت از بازارمصالح و واردات تکنولوژیکی و به میزان اندکی بر اساس نو آوریهای زمانه شکل گرفته اند و ضوابط شهرسازی مدون شده تا ساختمان سازی را مهار کند و به هدایت و شکل گیری معماری بی توجه هستند. در این بین شهری مانند تهران به همراه شتاب گرفتن دچار دستپاچگی، سر در گمی و فراموشی بسیار شده است. شهری که در بافت تاریخی و قدیمی خود مبتنی بر ترمیم متحول می شد، در بافت جدید بر اساس تخریب گسترش پیدا کرد. بافت های جدید، حومه ای و ناپیوسته نیز با چهره ای بیشتر مسکونی به رشد شهری پیوستند. رشدی آنقدر سریع و شتابزده که کلیه الگوهای سازماندهی فضا، فراموش و یا کنار گذاشته شدند.
بناها پیوستگی و مسئولیت خود را نسبت به زمین، آسمان و همجواریها از دست دادند. بافت های شهری تبدیل به بافت های پراکنده ای شدند که در آن مفصل بندی بناها، ارزش فضاهای سرپوشیده و باز کاهش یافت. ارجحیت فقط به فضاهای بسته تعلق گرفت و اهمیت انواع فضاهای سرپوشیده فراموش شد و فضاهای باز به صورت رها شده مطرح شدند. بدین ترتیب دامنه چند ارزشی بودن فضاها محدود تر و محدود تر شد. بازی خلاق با نور طبیعی به تامین روشنائی الکتریکی تقلیل یافت، حضور جاری آب، هوا و درخت به لکه های سبز، گلدان یا پارک ها، بام به مکانی برای تاسیسات برودتی حرارتی، بدنه به دیوار ودیوار به جداکننده صرف، سقف به جدا کننده سطح زبرین فضا و کف به سطحی برای عبورتقلیل یافتند. هم ردیف با این تک معنایی شدن عناصر معماری در مقیاس کلان، سکونت به مسکن و شهریت به رشد شهر و رشد شهر به احداث خیابان و تفکیک اراضی تقلیل یافتند.
حریم های فضایی عابران و ساکنان اعم از خصوصی و عمومی در هم و نا معلوم شدند. دسترسی و تردد پیاده فراموش شد و عبور توام با مکث و تماشا در معابر جای خود را به معابر تک منظوره سپردند. بناهای چند طبقه جای چشم اندازها می نشینند. سازه جدا از ساختار فضایی بنا مطرح می شود. مکان و چگونگی استقرار تاسیسات آسایش زا، به جای ادغام در سازمان فضایی بنا و یافتن جلوه معمارانه، بر پیکره بنا الحاق و از سر و کول بنا بالا می روند. بعد سوم به سطح و متر مربع تقلیل می یابد. معماری دو بعدی، آن هم طولی و عرضی می شود. نقش حیاتی ارتفاع از طریق کوتاه شدن و یکسان شدن فراموش می شود.

 

 

منابع
کتابها:
- بانی مسعود، امیر . معماری معاصر ایران/ تهران: نشر هنر معماری قرن،چاپ پنجم(ویرایش دوم)، زمستان ۱۳۹۱
- حائری، محمدرضا . نقش فضا در معماری ایران، هفت گفتار درباره زبان و توان معماری، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۸
- نوحی، سید حمید . تاملات در هنر و معماری، تهران: گام نو، ۱۳۷۹

سخنرانیها:

- بانی مسعود، امیر – دانشمیر، رضا . خوانشی انتقادی از معماری معاصر ایران، سخنرانی / تهران: کانون معماران معاصر، 1397