تحولات اجتماعی دوره پهلوی اول

 

رضاخان در سال 1304 ،با خلع دودمان قاجار از سلطنت، خود با عنوان رضاشاه نخسـتين پادشاه پهلوي ايران شد. در زمان پادشاهي اش كه تا شـهريور 1320 ادامـه يافـت، كوشـيد ايران را به سبك وسیاق غرب سوق دهد. گفتمان مدرنيسم پهلوي با تأكيد بر مضاميني چون توسـعه و نوسازي به شيوِة اروپايي، ناسيوناليسم ايراني، مدرنيسم فرهنگي، عقلانيت مدرنيسـتي و سكولاريسم، به دنبال دادن هويتي يكپارچه به «ملت ايران» و تضعيف هويت هاي پراكنده و پاره پارة دوران قاجار بود. چنين هويتي طبعاً ميبايست درون چهـارچوب « دولـت ملـي مدرن» شكل گيرد و «ناسيوناليسم ايراني» به شكل هويتي فراگير بر فراز همة هويـتهـاي مادون ملي گسترش يابد.


مشخصه هاي عمومي مسئلة تجدد در عصر پهلوي اول را ميتوان در چنـد مورد خلاصه كرد:
1 . دولت گرايي : تجددگرايان به اين امر باور داشتند كه فقط بـا روي كـار آمـدن دولتـي مقتدر و متمركز ميتوان به نوسازي ايران پرداخت. طبراي اين منظور، انباشت حداكثر قدرت سياسي و تمركز كامل ابزارهاي آن در دست دولت ضروري بـود. رضاشـاه ارتشـي مـدرن تشـكيل داد. تمركـز قـدرت، وحـدت ملـي، اصلاحات و نظام ديواني مدرن همگي نيازمند استقرار ارتش جديد و مدرن بود. رضاشاه از ارتش در حكم وسيله اي براي ساخت هويت ملـي، تسـريع آهنـگ شـبه نوسـازي، و تغييـر ساختار دولت استفاده كرد و با سركوب شورش هاي عشيره اي، منطقه اي، و قومي تلاش كرد به وحدت ملي برسد. همچنين، براي تضمين قدرت خود، به پشتوانة ارتـش، روزنامـه هـاي مستقل و راديكال را تعطيل و مصونيت پارلماني را از نمايندگان سلب كرد و احزاب سياسي را از بين برد.
دورة پهلوي اول دورة بنيادگذاري دولت - ملت مدرن بر اساس آموزه هاي ناسيوناليسـتي است كه عمدتاً در دورة مشروطه شكل گرفت. اگر ناسيوناليسم در دورة مشروطه در شـكل جنبشي مستقل در تقابل با استبداد سلسلة قاجار ظاهر شد، در دورة پهلوي اول، آمـوزه هـاي ناسيوناليستي با تلفيق در سياست هاي حكومت مركزي به دكترين دولت – ملت سازي تبـديل شد. تصور شاه، در حكم پدر ملت ايران كه مفروض آموزه هاي ناسيوناليستي دورة مشـروطه بود، در اين دوره شكلي عملي به خود گرفت.


2 .غرب گرايي: پيشرفتن به سوي جامعة شبه غربي روح حـاكم بـر طـرح تجـددگرايي عصر پهلوي بود. حكومت براي رسيدن به اين هدف دو راه را در پـيش گرفـت : نخسـت، كوشش براي واردكردن بخش هايي از دانش غربي، به ويژه دانش فنـي، بوروكراسـي، اصـول اقتصاد، و نظام حقوقي جديد؛ ودوم، تلاش براي به كارگيري سبك زندگي اروپايي و تغيير الگوي زيست رفتاري در ايران. استخدام مستشار، اعزام دانشجو به خارج، متحدالشكل كردن لباس اتباع ايـران در داخـل كشور، آغاز به كار راديو ايران، تعيين لباس رسمي كاركنان دولت به سبك لباس هاي فرنگي، و كشف حجاب نمونه اي از اقدامات دولت پهلوي اول در اين زمينـه بـود. تحت تأثير اقدامات  رضاشاه دو فرهنگ جداگانه شكل گرفت. طبقات بالا و طبقة متوسط جديد هر روز بيشتر از قبل غرب زده ميشدند و ديگر، به ندرت، فرهنـگ مـذهبي و سـنتي دیگر هموطنان خود را درك ميكردند. از طرف ديگر، كشاورزان، بازاريهاي شهري، و توده مردم هنوز از علما تبعيت ميكردنـد. روشـنفكـران هـم شـرايطي مثـل روحانيـان داشـتند. روشنفكران ازجمله نيروهاي اجتماعي اند كه اغلب از آن ها بـهمنزلـة عامـل توليدكننـده يـا اشاعه دهندة اشكال جديدي از الگوهـاي اجتمـاعي، سياسـي، و فرهنگـي يـاد شـده اسـت. روشنفكران ايراني در آغاز حامي انديشه هايي بودند كه از جوامع اروپايي گرفتـه مـيشـد و آميخته اي از ايده هاي ليبراليستي و سكولاريسم بود. تقاضاي عمدة آنها وضع قانون جديد به شيوة اروپا، تجديد هويت و سنتهاي ملي ايران، تأسيس نهادهاي سياسي جديد بـر اسـاس حاكميت ملي، و بنياد نهادن دولت مدرن بود.


3 .ايران گرايي : يكي از مهمترين اصول حاكم بر طرح تجدد ، ايرانـي سـازي بـود. بـراي تحقق اين اصل برنامه ها و قوانين گوناگوني در نظر گرفته شده بود، مثل اختصاص بودجـه براي ساختمان مقبرة فردوسي ( 1304) ، قانون يك صـد هـزار تومـان اعتبـار بـراي مخـارج جلوس و تاجگذاري ( 1304) ، قانون تابعيت ( 1308) ، قانون تبديل نـام مـاههـاي سـال بـه نام هاي فارسي ( 1304) ، آيين نامة به كارگيري سال شمسي بـه جـاي سـال قمـري ( 1306)، استفاده از نام ايران به جاي پرشيا ( 1309) ، سـلام بـه پـرچم ايـران در مـدارس ( 1314) و تأسيس انجمن لغت و ادبيات فارسي ( 1313 ).


4 .سكولاريسم: عرفي شدن جامعه، فرهنـگ، و سياسـت را بايـد ازجملـه ارزشهـاي اساسي برنامه ريزان تجددگرا تلقي كرد. منظور از عرفي شدن، خارج ساختن حوزة اجتماع از سيطرة باورها و ارزش هاي ديني بود. اين امر بـا ديگـر اقـدامات تجـددگرايان هـمخـواني داشت؛ زيرا غرب گرايي، بهادادن به دانش هاي جديـد غربـي، سـتايش الگوهـاي فرهنگـي غرب و باستان گرايي، و واردشدن زنان به عرصة عمومي با عرفي شدن فرهنگ هـمبسـتگي داشت. نخستين برخوردها با دين با نام برخـورد بـا خرافـات و زدودن رفتارهـاي خرافـي معرفي ميشد. در اينصورت، هم وجدان ديني مردم كمتر آسيب مـيديـد و هـم شـاه بـه اهداف خود نزديكتر ميشد.
تغيير ساختار آموزشي و كمرنگ شدن نقش روحانيان در ادارة امور آموزشي و سپردن آن به نيروهاي تحصيلكردة جديد، عرفي شدن فرهنگ را درپي داشت. از نفوذ روحانيان در امور حقوقي و قضايي نيز كاسته شد. تلاش براي برچيدن بسياري از آداب سنتي و مذهبي، مثـل مراسم سوگواري، تعزيه خواني، و روضه خواني نمونه هاي ديگري از عرفي شدن فعاليت هاي فرهنگي است. او نظام حقوقي و قضايي جديد و سكولاري پايـه گذاشـت تـا بـه دعـواي ديرينه ميان محاكم شرع و محاكم عرف پايان دهد. با وجود اين، رضاشاه دست كم يك چيز را فراموش كرد و آن اينكه ايران را به ابزارهاي دولتي مستقل يعني مردمي با بلوغ سياسي مجهز كند. ديكتاتوري رضاشاهي تا آنجا كه نظم اجتماعي نارسا و فردگرايانة ايرانيان اجازه ميداد، مطلق بـود. آمـوزش و پـرورش رسـمي پيشرفت كرده بود، اما مردم از نظر آمـوزش سياسـي پسـرفت كـرده بودنـد. در اين زمان عقلانيت چنداني بر فرايند اصلاحات حكمفرما نبود و كشاورزي، كه زيربناي مهم اقتصاد ايران بود، به فراموشي سپرده شد. حكومت تجددخواه رضاشاه بيشتر به سمت نوسازي در زمينه هاي اجتماعي و اقتصادي پيش مي رفت و به عبارتي ميتوان آن را تجددي اقتدارطلبانه نام نهاد. در اينجا رشد اجتماعي نه از طريق تشكلهاي نهادي، بلكه از طريق انجام امور با زور بود. به ايـن ترتيـب، دولـت در شـريك سـاختن اقشـار و طبقـات گوناگون جامعه و دستاوردهاي اقتصادي و اجتماعي در عرصة سياست هيچ نقشي نداشت.

 

 

تحولات معماری و شهرسازی دوره پهلوی اول

دوره کوتاه بیست ساله اما پر فراز و نشیب 1299 تا 1320 ، دوره ای حساس در تاریخ معاصر ایران است ، که پیامد آن تاثیر شگرفی در معماری و شهرسازی شهرهای ایران و بخصوص تهران به جای گذاشته است .  اگرتحولات بافت شهری تهران را در سه مرحله نام گذاری نماییم : "بافت تاریخی " (تهران صفوی و قاجار) ،" بافت قدیمی " (دوره پهلوی اول تا زمان کودتای مرداد 1332 ) و" بافت جدید و حومه ای" ( ازکودتای مرداد1332 تا کنون) ؛ جهت وقوف بیشتر بر تحولات معماری وشهرسازی معاصر ایران ، ابتدا تحولاتی که منجر به شکل گیری" بافت قدیمی "در تهران شد، مورد بررسی قرار میگیرد و پس از آن به بررسی تحولات معماری وشهرسازی برخی شهرهای دیگر در این دوره زمانی خواهیم پرداخت.


در تهران درفاصله سالهای 1312-1303 پروژه شهرسازی بوذرجمهری که بلافاصله بعد از کودتای اسفند 1299 توسط رضاخان به کفالت بلدیه برگزیده شده بود و خیلی زود شروع به تغییر شکل ظاهر و ساختار شهر کرده بود ، چهره شهر و حیات فرهنگی آن را تغییر داد. بخش عظیم محلاتی مانند سنگلج یا سبزه میدان که محل تجمع شهری بود به همراه تعداد زیادی خانه و بناهای گذشته تخریب و نابود شد و نارضایتی عظیمی را در میان مردم به وجود آورد . این به آن علت بود که این رویارویی ، مصافی نابرابر بود در جامعه ای ، فاقد آمادگی طبیعی و پیشینه تاریخی از آنچه به سراغش می آمد . در واقع هیچ یک از دگرگونیها و تحولات انجام شده محصول طبیعی رشد تاریخی و درونی جامعه نبود .


در روند این اقدامات در سال 1309 خورشیدی با تدوین قانون جدید بلدیه ، اقداماتی که منجر به دگرگونی چهره سنتی و فرهنگی تهران شده و گاه سیاست " محو آثار دوره قاجاریه " را نشان می داد ، جنبه قانونی پیدا کرد و قدم بعدی اجرای بافت شطرنجی تهران بود که بر اساس آن بخش های مختلف پایتخت جزیی از یک ساختار شطرنجی دو طبقه می شدند که طبقات اولیه آن کاربری تجاری داشته و طبقات دوم آن مسکونی بودند . در این ساختار بخش های مسکونی و تجاری شهر دارای همزیستی بوده و در دو طرف خیابان های عریض با پیاده روهای پهن امتداد می یافتند . در بسیاری از تقاطع های بزرگ خیابان های اصلی ، میدانی دارای مجسمه و باغچه کاری به وجود می آمد تا عبور و مرور را تسهیل کند .


در این دوره تعارض میان معماری و شهر سازی دهه های بعد از 1300 با "بافت تاریخی " در واقع ، نوعی شکاف با گذشته به وجود می آورد و گسترش شهر و تغییرات بافت آن در مغایرت کامل با سنت های قاجاری و صفوی که ملاحظات بومی و فرهنگی در آن نادیده گرفته شده ، منجر به اولین و مخرب ترین تعرض ها به بافت تاریخی میشود . این تغییرات که در حد فاصل گذار از شهرنشینی آرام به شهر نشینی سریع بوجود آمده ، با توجه به فرصت اندک و فقدان ثبات سیاسی و اجتماعی سه دهه اول قرن حاضر ، نتوانست سطح وسیعی را به خود اختصاص دهد . مع هذا علی رغم این سطح اندک ، مهم ترین جلوه های معمارانه تا امروز ، در آن به وقوع پیوسته است . شاید بتوان در این سالها ( 1300 تا 1330 ) ، در حد فاصل میدان توپخانه ، خیابان سپه ، میدان حسن آباد ، موفق ترین نمونه از مجموعه بناها و فضاهای شهری شامل ادارات ، مراکز آموزشی و خدماتی و خرده فروشی ها را جستجو کرد . در برخی از بناهای این دوره فقط بر افزودن عناصر معماری گذشته تکیه شده ، در برخی حجم و فضای آنها روح و حس تازه ای را نیز القا می کند وگاهی هم تلفیق حساب شده ای از تاریخ ، سنت و معماری بومی هستند.


حضور خیابان به مفهوم سواره آن و رویکرد معقول "بافت قدیم" به اتومبیل از ویژگیهای متمایز این بافت نسبت به " بافت تاریخی" ( تا قبل از 1300 ) و " بافت جدید " ( از 1320 به بعد ) است زیرا هنوز قلمروها و حریم های فضایی عابر پیاده رعایت می شود و شهر توسط اتومبیل فتح نشده است. ویژگی های برجسته معماری این دوره را میتوان اینگونه معرفی کرد که ، بناها در اتصال و پیوستگی با یکدیگر شکل می گیرند ، چسبندگی محکمی با زمین دارند و بدنه معابر و خیابان ها را تعریف می کنند ، نسبت عرض معابر به ارتفاع ساختمان ها احساس در بر گرفتگی فضا را القا می کند . عابر با اطمینان و برقراری ارتباط از کنار ساختمان ها عبور می کند ، ورودی ها مشرف به خیابان متشخص و برجسته و بلندتر از بقیه عمارت خط آسمان چشم نوازی را فراهم می کنند . پنجره ها از شکل های هماهنگ ، عمق مشخص و معلوم ، قامت های کشیده و قاب های برجسته برخوردارند ، بیشتر به حالت در گاه گرایش دارند و کاملا در بدنه جا افتاده اند . با احجام تشکیل دهنده نما ترکیب شده اند و از آهنگ فواصل موجود در ساختار بدنه ها تبعیت می کنند . نماها مسطح نیستند ، عمق و حجم دارند و به طور محسوسی سایه روشن ایجاد می کنند . در نهایت اکثر بناهای این دوره که به" بافت قدیمی " معروفند صاحب ویژگیهای بصری و فضایی مشخص ، عظمت گرا ،گذشته گرا و التقاطی هستند . این بناها با نماها و حجم های تاثیر گذار خود تنها حاوی الگوها و ارزش های فضایی گذشته نیستند ، بلکه تفسیر و تعریف تازه ای از گذشته دارند این باز تعریف گذشته درون گفتمان ایرانشهری عصر پهلوی به گونه ای است که از یک سو برای حکومت تازه مشروعیت سیاسی و ملی به بار می آورد ، و از سوی دیگر حکومت جدید ، بر پایه همین مشروعیت ، کل گفتمان را تصرف و در خدمت اهداف سیاسی تجدد مآبانه به کار می گیرد.

 

ویژگیهای معماری دوره مدرنیسم درایران

در سال 1928 با برگزاری کنگره ی بین المللی سیام در فرانسه (که آغاز دوران آکادمیک معماری مدرن نامیده می شود) فرصت مناسبی به دست داد تا نوعی دستور العمل بین المللی در زمینه معماری با هدف همبستگی جهانی تدوین شود . معماری مدرن شکل گرفته در ایران موسوم به شبه مدرنیسم ایرانی ، نتیجه انعکاس مستقیم این تحولات معماری مدرن اروپایی از کانال و صافی معماران نسل اول معماری معاصر ایران بود که همگی تحصیل کرده اروپا بودند و سعی در پیاده کردن اهداف و مفاهیم معماری مدرن در ایران دوره رضاشاهی داشتند .
از ویژگی های بارز معماری این دوره می توان به موارد ذیل اشاره کرد :
- برون گرایی : پدیده ای زاییده تفکر مدرن که نخست در اندیشه ها شکل گرفت و پس از آن به سرعت وارد بافت شهری و مسکونی شد . در این دوره بعد از تمایلی طولانی به بناهای درونگرا ، دیوارهای حیاط ها کوتاه تر می شوند و برای نخستین بار پنجره ها یکی پس از دیگری به روی کوچه ها و خیا بان های جدید الاحداث گشوده می شوند و علاوه بر کاربرد چوب و شیشه ، فلز در شکل نرده و حفاظ و تحت تاثیر آثار فلزی قرن 19 اروپا ، به کار گرفته میشود .


- روابط فضایی نوین و نقش جدید عناصر بنا : هرچند ظاهر بناها عناصری از معماری گذشته را با خود نگاه داشتند ولی فضاهای داخلی ،مغلوب نیازهای جدید اجتماعی ، آرایشی جدید به خود میگیرند . در این میان برخی عناصر معماری مانند پله ها بر خلاف ادوار قبل ، ارزش فضایی - مکانی ویژه و گاه پر طمطراقی می یابند.


- مصالح نوین : استفاده از بتن راه را برای پیوستن معماران ایرانی به جریان مدرنیسم هموار کرد ، اشکال دایره ای ،دهانه های عریض و پلان های باز ، عرصه هایی بودند که بتن زمینه ورود به آنها را فراهم کرد . هر چند بناهای این دوره کم ترین و دیرترین بهره گیری را در تکنولوژی ساخت و سیستم های ساختمانی داشته است ، اما به هر صورت استفاده از بتن و مصالح دیگری مانند فولاد ، جام های بزرگ شیشه و موزاییک ، چهره بناها و شهر را برای همیشه تغییر میدهد.


- طراحی نماها با رویکرد عظمت گرایی درون گفتمان ایرانشهری : این رویکرد به خصوص در ساختمان های بزرگ و دارای فاعلیت فضایی نیرومند به کار گرفته شد تا برای حکومت مشروعیت سیاسی و ملی به بار آورد. بر آمدن ساختمان ها از سطح زمین و ایجاد ارتفاعی کاذب ، ورودی های بلند با ستون های مرتفع و کشیده عظمت بناها را بیشتر به رخ می کشید .در کل باید اشاره کرد که نماهای این دوره بیشترین استفاده را از نشانه ها و عناصر خطی – عمودی برده اند که به صورت ستون ها و پنجره های عمودی بر پیکره سنگین بناها که در جهت افقی کشیده شده و تلفیقی از عناصر عمودی و افقی را ایجاد کرده اند .


- تزئینات : معماری این دوره در استفاده بجا از تزئینات، هرچند ساده و مختصر و متحول شده ،نگاه در گذشته دارد ، بنابراین در بناهای این دوره ، سر در ورودی ها ، نبش ها، پخ ها ، لبه ها و انتهای فوقانی بناها ، حاشیه ها و بالای پنجره ها ، بدون توجه رها نمی شود و با نگاهی به معماری باستانی یا دوره اسلامی و گاه معماری مدرن طراحی می شود. استفاده سهل و سریع از آجر به تزئیناتی از این جنس نیز نقش تازه تری می دهد که علاوه بر سایه روشن های متنوع بر دیوارهای صاف و ساده ، ترکیبی جدید از تزئین شرقی بر نمای تازه و بعضا غربی بناها می سازد.


بررسی عریضه ها و شکایاتی که در این دوران از طرف مردم شهرهای مختلف به مجلس شورای ملی برده شده است نشان می دهد که نوسازی شهری امری بوده که با شدت و ضعف در تمام نقاط کشور در حال اجرا بوده و با مقاومتهایی از طرف مردم نیز روبرو شده ، در این بین پدیده تهران زدگی به عنوان یکی از مولفه های بیان معماری در دوره پهلوی باعث ایجاد یک نگاه الگو بردارانه به مرکز و واگویه کردن گویش معماری پایتخت بوده که اجازه بالندگی لهجه های مختلف معماری، آن گونه که در قبل وجود داشت را منتفی می کرد.  در نهایت ، تغییر در تمام شهرهاو عناصر شهری با فاصله زمانی اندکی از یکدیگر رخ داد این عناصر که در دوران پیش از پهلوی اول شامل محلات (مهم ترین رکن سیمای شهر فاقد مرز کالبدی) ، گره ها (متبلور در میادین و حسینیه ها) ،نشانه ها (تکیه ها،آب انبارها، مساجدف بقاع) لبه ها (در امتداد برج و باروی قدیم و خندق آن) و راه ها (به شکلی محو و محدود در گذرها و راسته بازار) بودند، تغییری ماهوی و بنیادین کرده و اینچنین دستخوش تغییر شدند:
راه ها به خیابانهای تازه احداث مستقیم و عریض تبدیل شدند ، گره ها به فلکه های هندسی در تلاقی راه های جدید و نشانه ها به تکیه ها، مساجد، اداره ها، کارخانه ها و ... لبه ها حذف و محله ها محو و کم اهمیت گشتند.

در این عصر ، پیدایش انجمن آثار ملی وبه دنبال آن حضور افرادی مانند پرفسور پوپ در ایران ، همچنین احداث راه آهن در سال 1317 و تربیت هزاران تکنسین و مهندس که منجر به تاسیس انجمن مهندسان ایران در سال 1312وپس ازآن انجمن مهندسان معمار ایران در سال 1323 و وجود کارخانه تولید سیمان واستفاده از آهن(استفاده از ریلهای راه آهن) درساخت وسازها وهمینطور تاسیس دانشگاه تهران و دانشکده هنرهای زیبا ، همه و همه موضوعاتی بودند که تاثیر و نقش اساسی در شکل دهی معماری و شهرسازی معاصر ایران داشتند.

 

منابع
کتابها:

- آبراهاميان، يرواند . ايران بين دو انقلاب، ترجمة كاظم فيروزمند، حسن شمسآوري، و محسن مـدير شانه چي، تهران: نشر مركز، 1378

- بانی مسعود، امیر . معماری معاصر ایران/ تهران: نشر هنر معماری قرن،چاپ پنجم(ویرایش دوم)، زمستان ۱۳۹۱

- بحرینی، سیدحسین . فرآیند طراحی شهری، چاپ دوم، نشر دانشگاه تهران، 1382

- حائری، محمدرضا . نقش فضا در معماری ایران، هفت گفتار درباره زبان و توان معماری، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۸

- حبیبی، سیدمحسن . از شار تا شهر، چاپ چهارم، نشر دانشگاه تهران، 1382

- دل زنده، سیامک . تحولات تصویری هنر ایران بررسی انتقادی، تهران: چاپ و نشر نظر، ۱۳۹۴

- رجبی، پرویز . معماری ایران در عصر پهلوی. تهران: انتشارات دانشگاه ملی ایران، 1355

- صادقي، فاطمه . جنسيت، ناسيوناليسم و تجدد در ایران (دورة پهلوي اول)، تهران: قصيده سرا، 1384

- صفامنش، کامران . تحولات معماری و شهرسازی در فاصله سال های 1320-1299، دومین کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران، جلد دوم، 1378

- علي اكبري، محمد . تبارشناسي هویت جدید ایرانی (عصر قاجاري و پهلـوي اول)، تهـران: علمـي و فرهنگي، 1384

- كاتم، ریچارد . ناسيوناليسم در ایران، ترجمة احمد تدين، تهران: كویر، 1371

- کیانی، مصطفی . معماری دوره پهلوی اول: دگرگونی اندیشه ها، پیدایش و شکل گیری معماری دوره بیست ساله معاصر ایران ، تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1383

- نوحی، سید حمید . تاملات در هنر و معماری، تهران: گام نو، ۱۳۷۹

- ویتو، الیزابت . مترجم: ماندانا یزدان شناس هاشمی، گابریل گورکیان ۱۹۷۰-۱۹۰۰، یک معماری مدرن دیگر، تهران: علم معمار رویال، ۱۳۹۶

 

مجلات:

- اسلام مسلک، ریما . معرفی چند بنای قدیمی در رشت ، فصلنامه معماری و فرهنگ ، شماره ۱۲، ۱۳۸۱

-بنکدار، سید مسعود . وضعیت آثار تاریخی شهر اصفهان در دوره پهلوی اول ( ۱۳۲۰-۱۳۰۴ش) ، پژوهشنامه تاریخ های محلی ایران ، شماره اول ، ۱۳۹۴

- پهلوانزاده، لیلا . معماری کارخانه بافناز در اصفهان ، فصلنامه معماری و فرهنگ ،شماره ۳۱، ۱۳۸۷

- جمال الدین، سهیلی . عمارت شهرداری قزوین ، نمود معماری نئوکلاسیک غرب در معماری معاصر ایران ، فصلنامه معماری و فرهنگ ، شماره ۱۲، ۱۳۸۱

- حکیم، نگار . شیوه معماری بناهای عمومی گابریل گورکیان و انتساب طرح بناهای وزارت امور خارجه و دادگستری به او، مجله معمار، شماره۱۵، زمستان ۱۳۸۰

- صادقی، سارا - قلعه نویی، محمود - مختار زاده، صفورا . بررسی تاثیر طرح های توسعه شهری معاصر بر ساختار فضایی هسته تاریخی شمال شهر اصفهان ، فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات شهری ،شماره پنجم، زمستان ۱۳۹۱

- صفا منش، کامران - رشتچیان، یعقوب - منادی زاده، بهروز  . ساختار کالبدی شهر تبریز و تحولات آن در دو سده اخیر ،مجله گفتگو، شماره 18، زمستان 1376

- صفری، سهیلا - شیخ نوری، محمد امیر  - یوسفی فر، شهرام . اعتراضات مردم به نوسازی شهر در دوره پهلوی اول، مطالعه اسناد عرایض مجلس شورای ملی، مجلس ششم تا هشتم، تحقیقات تاریخ اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال چهارم، شماره اول، ۱۳۹۳

- عرب سلغار، ندا - منصوری، سید امیر . سیرتحول رابطۀ ساختاری باغ و شهر در سازمان فضایی شیراز از سدۀ چهارم تا دوازدهم هجری قمری ، دو فصلنامه مطالعات معماری ایران، 1394

- کامی شیرازی، مهسا . معماری مسکونی ایران در دوره پهلوی اول ، مجله هنر و معماری ،طراحی و معماری داخلی ،شماره ۲۵، تابستان ۱۳۹۱

-کریمی، کیوان . مترجم: سمیرا حیدری، برنامه ریزی شهر اصفهان در گذشته و حال، نشریه معماری و شهرسازی هفت شهر ، شماره 27/28، تابستان 1388

- ممانی، حمید . میدان امام خمینی در همدان ، فصلنامه معماری و فرهنگ 12، 1381

- میر شاهزاده، شروین - غلامرضا ابراهیمی - حسین سلطانزاده . تاثیر نوگرایی سبک زندگی در معماری خانه های دوره پهلوی اول ، شهر همدان ، مدیریت شهری، شماره ۴۷، تابستان ۱۳۹۶

- وحدت زاده، وحید . تاملی بر شهر سازی پهلوی دوره اول( یزد) ، مجله هنرهای زیبا -شماره 31، پاییز 1386

 

همایش ها:

- خانلری, الهام - میر سعیدی، لیلا . بررسی روند تحول مسکن گرگان در دوره پهلوی اول، همایش منطقه ای خانه ایرانی، گنبدکاووس، دانشگاه آزاد اسلامی واحد گنبدکاووس، ۱۳۸۹

 

 بررسی شهرهای شاخص (به ترتیب حروف الفبا) در حوزه تحولات معماری در دوره 1332 - 1300 

شهر اصفهان

از بيش از2000 سال پيش تاکنون سير تکاملی خود را بطور مداوم ادامه داده است. در طول اين تاريخ طولانی، دو تغيير شکل عمده قابل تشخيص است. اولين تغيير در حدود 400 سال پيش، زمانی که دوباره به عنوان پايتخت تعيين شده بود، آغاز شد. در طول اين دوره، اصفهان به شهری بسيارشهير متشکل از ساختمان های باعظمت به همراه فضاها و زيرسازی شهری مفيدو عظيمی، تبديل شد.
دومين تغيير شکل عمده شهر در دوره های معاصرتر، هنگامی که شهر بصورتی مدرن و شهری صنعتی درآمد اتفاق افتاد. آغازاين تغيير در حدود80 سال پيش بود. زمانی که اصفهان نیز همانند بقيه شهرهای ايران، مشمول يک برنامه اساسی راه سازی و دستخوش تغييرات فيزيکی شده بود. به دنبال اين ابتکارات بنيادی، سه طرح جامع، شهر اصفهان را بطور کلی دچار تغييراتی کرده است. امروزه اصفهان شهر بزرگ و مدرنی است که ميراث عظيمی را از گذشته به ارث برده است.
درحاليکه توسعه قرن17 بطور عمده در تداوم ساختار سنتی شهر اتفاق افتاد، تغييرات قرن20 کاملا با گذشته مغايرت داشته است. بنظر می رسد که در پس همه تغييرات شهر، توجه عمده معطوف به مناسب بودن شبکه اصلی خيابان های جديد برای ترافيک گردونه ای بوده است.
برنامه ريزی اصلی مدرن از دهه های 1950 و 1960 در ايران آغاز شد. تا پيش از اين دوره، فعاليت راه سازی در شهرهای مختلف بطور جدی در دستور کار قرارگرفته بود، اما اين فعاليتها از هيچ گونه طرحهای از پيش تعيين شده ای پيروی نمی کردند. تصميمات، بيشتر تصادفی و برمبنای زمان و مکان بود . احساس نياز به وجود طرح های اصلی هنگامی پديدار شد که شهرها بسيار رشد کردند و کشور با موفقيت روشهای برنامه ريزی غربی آشنا شده بود. اين مسئله به پروژه ای جامع به منظور تهيه طرحهای اصلی برای همه شهرها منجر شد.

اما در شهر اصفهان رخداد متفاوتی آثار تاریخی بزرگ شهر را از تخریب بی ملاحظه مصون نگاه داشت وزارت داخله با صدور بخش نامه هایی از آسیب دیدگی بناهاي تاریخی شهر جلوگیري کرد در این بخشنامه ها تاکید شده بود که اگر چنانچه در مسیر خیابان هاي جدید ، عمارت و ابنیه تاریخی واقع شده براي حفاظت و از بین نرفتن آنها نقشه طوري طرح شود که ابنیه مزبور باقی بماند در غیر این صورت مراتب را قبلاً به وزارتخانه اطلاع دهند و بدون اجازه اقدامی نشود. در گام بعدي مسئولان حفاظت از این آثار نیزمنصوب شدند. تا پیش از تأسیس دایره باستان شناسی حفاظت و نگهداري از آثار تاریخی داخل شهر به دستور وزارت داخله بر عهده نظمیه اصفهان قرار داشت. قدم بعدی مرمت این آثار بود .مسجد جامع ، تمامی پل های قدیمی شهر مدرسه چهار باغ ، کاخ چهلستون و ... مرمت شدند و ساماندهی میدان نقش جهان صورت گرفت. در نهایت روند شهرسازی مدرن و نتایج حاصل از روش چیدمان فضا بخصوص در منطقه تاریخی شمال شهر ، شبکه جدید خیابان کشی ها، انسجام ساختاری این منطقه را کاهش داد و ساختار قدیمی متعلق به دوره صفوی و سلجوقی را ناپدید کرد .میدان کهنه،میدان نقش جهان و ارتباط شهری آنها و گذرهای اصلی و قدیمی گذشته چون جوباره، جماله، بازار قدیم و دردشت با کاهش ارزش همپیوندی مواجه شدند و هسته فعال شهر از مرکز قدیمی به لبه خیابان های جدید منتقل گردید. در کل ، افزایش ارتباطات و میزان اتصال در خیابان های اصلی و لبه های بافت محلاتی مانند میدان کهنه، باعث شد این بافت نتواند با کل شهر همپیوندی مناسبی برقرار کند و در واقع خیابان های احداث شده بافت را پاره کرده و به چند قسمت ناهم پیوند تبدیل کرد ، این چنین است که به یکباره، میدان کهنه و بافت ارزشمند پیرامون آن به یکباره اهمیت و ارزش خود را از دست داد ودچار انزوای فضایی شد.
اما در جنوب ، شهر قدیمی ساختار خودرا حفظ کرده و بازار به عنوان مهمترین عنصربین میدان قدیم و جدید باقی مانده و به خوبی در ساختار شهر اصفهان عجین شده است.

علاوه بر آنچه گفته شد، در دوره پهلوی ، اصفهان ، به واسطه ایجاد کارخانه های جدید به عنوان مظاهر تجدد گرایی که اکثرا توسط مهندسین آلمانی بنا می شدند به چهره ای جدید دست پیدا کرد . امکانات ویژه این شهر مانند برکت زاینده رود ، امنیت ، نیروی کار ارزان ، پیشینه صنعت عوامل دیگر باعث استقرار تعداد زیادی کارخانه در این شهر شد . از این میان ده کارخانه مهم در دو سوی زاینده رود شکل گرفتند . این بناها در جهت دستیابی به یک هدف ، یعنی ایجاد تصویر شهری نوین ، باید به گونه ای مطلوب در فضاهای شهری جایگزین می شدند تا علاوه بر اینکه به عنوان قسمتی از زندگی شهری تجربه و احساس شوند ، در چشم انداز کلی شهر و در کنار گنبدها و مناره های تاریخی ، به صورت استعاره ای تازه جلوه گر شوند . بدین ترتیب ، در باغ های صفوی لانه کردند لیکن با احترامی وافر به مکان و فضای سبز تسخیر شده ، بدون تکه تکه نمودن باغ ها ، نمونه های زیبایی از پارک صنعتی ایجاد کردند . پارک هایی صنعتی که با نوع معماری خاص خود ، قصد به تصویر کشیدن معماری نوین و در عین حال بازتاب و کاربرد روحیه معماری سنتی را داشتند . هرچند مکانیابی شهری اولیه این کارخانجات بیرون از شهر و مستقل از بافت آن بود ، لیکن در پی گسترش روز افزون شهر ، به صورت جزیی از آن در آمده ، فضاهایی نوین آفرید و به عنوان بخشی از زندگی کنار باقی عناصر شهری پذیرفته شد .

 

منابع

مجلات:

- صادقی، سارا - قلعه نویی، محمود - مختارزاده، صفورا . مقاله بررسی تأثیر طرح های توسعه شهری معاصر بر ساختار فضایی هسته تاریخی شمال شهر اصفهان، فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات شهری ،زمستان 1391

مقالات:

- سید بنکدار، سید مسعود .  وضعیت آثار تاریخی شهر اصفهان در دوره پهلوي اول، 1394
- کریمی، کیوان . مقاله برنامه ريزی شهریِ شهراصفهان درگذشته وحال، ترجمه: سمیرا حیدری

 

تبریز

در سال 1256 تبریز یکی از مراکز اصلی تجارت ایران بود . عوامل سیاسی، نظامی ، تجاری و ارتباطی تبریز را به مهم ترین شهر شمال غرب کشور تبدیل کرده بود و به علت ارتباط و تبادلات فرهنگی با کشورهای پیشرفته اروپایی ، مدرنیسم در این شهر نسبت به سایر شهر های ایران سریع تر رواج پیدا کرد . می توان به سال های 1260 و 1272 و ساختمان هایی از جمله نخستین تماشاخانه تبریز و نخستین مدارس با سیستم اروپایی و یا قدیمی ترین کتابخانه ایران اشاره کرد. اما با روی کار آمدن رضاخان استراتژی پهلوی با عنوان گسترش مدرنیسم بر کالبد این شهر نیز تاثیر گذاشت.

با روی کار آمدن این حکومت پهلوی اول ، در تبریز همانند دیگر شهر های مهم کشور ، اقداماتی در جهت تغییر سیمای کالبدی آن از یک شهر سنتی به شهری امروزی صورت می گیرد . نخستین اقدام در این زمینه احداث خیابان های عریض و اتومبیل رو است که به عنوان مظهر تجد مورد استقبال مردم قرار می گیرد .
نخستین خیابان احداث شده در تبریز ، خیابان پهلوی است که در فاصله سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۵ به دستور عبدالله خان طهماسبی فرمانده لشکر آذربایجان احداث شده است . این خیابان در بخش شرقی بر بستر مسیری که از زمان قاجار، جاده فراخ ورود به شهر بود و در بخش میانی بر جای باروی تخریب شده شهر قرار گرفت . بخش غربی نیز از فضای باز گورستان گجیل عبور داده شد . این خیابان از شمال محوطه ارگ علیشاه می گذرد .که همزمان با احداث خیابان این محوطه پیرامونی ارگ به باغ ملی و گردشگاه عمومی تبدیل شد . ودر سالهای بعد در بخشی از زمین های آن بناهایی مانند بیمارستان شیر و خورشید ، سالن تئاتر ، دبیرستان و کتابخانه و … ساخته شد . بعد از احداث این خیابان از سال ۱۳۰۶ اقدامات وسیعی در زمینه بازگشایی خیابان های متعدد منشعب از خیابان پهلوی آغاز شد . گورستان نیمه متروک گجیل در سال ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۰ به پارک شهر ( باغ گلستان ) تبدیل شد و درسال ۱۳۱۱ چهار میدان در چهار گوشه باغ گلستان ایجاد شدکه با مجسمه هایی از شاهان گذشته آراسته گردید . از برجسته ترین کارهای عمرانی این دوره احداث ساختمان ساعت به عنوان شهرداری تبریز در محل گورستان نوبر است . عملیات اجرایی این پروژه که نقشه های آن توسط مهندسان آلمانی تهیه شده بود از سال ۱۳۱۴ آغاز شد و چهار سال به طول انجامید .
پیامد اصلی مجموعه خیابان کشی های یاد شده ، تغییر ساختار ارتباطی شهر ، از یک ساختار مبتنی بر حرکت پیاده و دارای هندسه ارگانیک ، به یک ساختار دارای هندسه خطی منظم و مستقیم و مناسب حرکت سواره است . در این میان ، نکته در خور تامل ، تفاوت کیفی اقدامات شهرسازی دوره پهلوی اول با اقدامات مشابه در دوره های بعدی است .
ایجاد خیابان های شهری در دوره پهلوی اول ، از یک الگوی ساده ولی هدفمند پیروی می کند . در چارچوب این الگو ، محور خیابان معمولا با استفاده از مسیر گذرهای موجود تعیین می شود ، نکته دیگر کارکرد شهری معین خیابان در بهم پیوستن مراکز شهری مختلف و تامین دسترسی برای آنهاست به این ترتیب خیابان ها عمدتا محورهای ارتباطی برای اتصال نقاط مهم شهری به یکدیگر بوده اند ، اما اقدامات شهری در دوره های بعدی فاقد این ویژگیهاست اول آنکه مسیر ها بدون توجه به بافت و عناصر موجود در آن تعیین می شود و گذرهای موجود در برخورد با خیابان ،پیوستگی خود را از دست می دهند .
دگرگونیهای شهر در پی اقدامات شهرسازی در سالهای پس از دهه ۱۳۰۰ ، زمینه شکل گیری فضاهای شهری جدیدی را فراهم آورد که از هردو وجه عملکردی و کالبدی ، از فضاهای شهری سنتی متفاوت بود . در بعد عملکردی ، بافت شهر محل استقرار فعالیت هایی شد که بسیاری از آنها زاده شیوه نوین زندگی در آن سوی مرزها بود ، مانند فعالیت های نوین آموزشی یا خدماتی، تجاری ، اداری و درمانی جدید.
اما فراسوی تفاوت های عملکردی سویه کاملا آشکار تفاوت های میان فضاهای شهری قدیم و جدید ، در شکل کالبدی دیگرگون ساختمان های جدید ، نمودار شد. در ساختار شهری جدید ، با استقرار کاربری های گوناگون در دو طرف خیابان ، معبر به صورت گونه ای فضای شهری فعال در آمد و سازمان کالبدی آن ، از یک هسته کانونی واقع در تقاطع چند گذر ، به یک فضای خطی راست و فراخ متحول شد .فضای شهری سنتی در چارچوب درونگرایی سنتی فاقد بدنه سازی بود اما در ساختار خطی فضای شهری جدید ، بدنه ها در دو سوی گذر اهمیت یافت و موضوع طراحی معمارانه قرار گرفت . خیابان به مثابه فضای شهری ، به عنوان پدیده ای غیر بومی وارد شهر سنتی ایران شد و شهر تبریز نیز به واسطه موقعیت جغرافیایی و تاریخی ویژه خود ، یکی از نخستین شهرهایی بود که این پدیده جدید در آن استقرار یافت .

 

منابع

مقالات

- صفا منش، کامران - رشتچیان، یعقوب - منادی زاده، بهروز . ساختار کالبدی شهر تبریز و تحولات آن در دو سده اخیر
- حجت، عیسی - نصیری نیا، پیمان . تاملی در تحولات ساختاری معاصر شهر تبریز و تاثیر آن بر هویت شهر

 

رشت

معماری شهر های شمالی تحت تاثیر عواملی چون مسائل اقلیمی ،فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی متفاوت و به گونه ای برون گرا بوده است . در دوره پهلوی این نوع معماری در شهر های شمالی و خصوصا در گیلان به لحاظ تنوع و تحول در زمینه مصالح ،چهره ای نو به خود گرفت. با احداث چهار خیابان به شکل چلیپا در سالهای 1308 تا 1304 میدان شهرداری در تقاطع آنها قرار گرفت ، بازار به حاشیة خیابانها کشانده شده و ساختمانهای مسکونی که در محلات قدیمی بصورت متراکم ساخته میشدند، در اطراف خیابانها احداث شده و در کنار آنها محلات جدید بوجود آمدند.پس از آن توسعه شهر بیشتر در امتداد خیابانهای جدید الاحداث ادامه یافت و در مسیر خیابانهای فوق الذکر کارخانجاتی از قبیل بلورسازی، حریربافی، گونی بافی و همچنین بیمارستانها و مدارس ساخته شدند. همچنین احداث کتابخانه ملی و مدرسه شاهپور نشان از ورود موجی از معماریهای جدید در دهه اول پهلوی به این شهر بود.

 

زنجان

در اوایل حکومت پهلوی ، زنجان هنوز در درون یک قلعه شهری قرار داشت ،با پنج دروازه و تعدادی محله که اغلب در درون قلعه قرار داشتند .پس از آنکه در نظام شهرسازی این دوره تاریخی مصوب شد که در هر شهر بزرگ ایرانی به تبعیت از خیابان پهلوی تهران یک خیابان بزرگ کشیده شود و بعلاوه یک بیمارستان و یک دبیرستان بزرگ بنام پهلوی ساخته شود ، در زنجان نیز این سه پدیده اتفاق افتاد.اما برای اینکه بافت سنتی بازار آسیب نبیند، طراحی این خیابان بصورتی انجام گرفت که به موازات بازار کشیده شود و از شرق شهر بطرف غرب آن طراحی گردید.
شهردار زنجان و رئیس بلدیه در این دوره تاریخی موظف شده بود که اقدامات مهمی را در شهر زنجان تعقیب کند از جمله ایجاد رختشویخانه زنجان (سال 1307 ) ، صحّیه بلدیه که احتمالا اولین درمانگاه زنجان بود ، یک کشتارگاه جدید به منظور ارتقا بهداشت شهری و ایجاد یک دارالایتام در جنب حسینیه زنجان بود که امروز تخریب شده است ، همچنین ساخت یک مدرسه جدید به نام" مدرسه توفیق" ( سال 1309 )، واحد اطفائیه زنجان که به تبعیت از ایستگاه آتش نشانی تهران ساخته شد و همچنین سنگ فرش کردن برخی معابر زنجان . علاوه بر آن به مرور اقدامات دیگری نیز توسط بلدیه ،تجار و یا سرمایه داران در این شهر صورت گرفت و به تدریج چهره شهر را تغییر داد ، از جمله ساخت کارخانه سه ستاره کبریت سازی (سال 1316 ) ودبیرستان پهلوی (سال 1312 ) . از نوآوری های شهری دیگر دوران رضاشاه در شهر زنجان ، ایجاد ساختمان گراند هتل و یا ساختمان شیر و خورشید را میتوان نام برد.

 

قزوین

در قزوين همين كه خواستند به توسعه خيابانها دست بزنند متنفذين شهر كه در مسير آنها خانه و مستغلات داشتند شروع به اشكال تراشي كردند و زير بار خرابي نرفتند سرانجام در سال 1310 شمسي دكتر شيخ به قزوين آمد و ماموريت خود را به انجام رسانيد . تخریب بافت قدیم در دو محور اصلی به صورت شرقی ،غربی اتفاق افتاد و بعد از آن چهره شهر تحت تاثیر پیدایش ساختمان های اداری در بدنه خیابان های جدید التاسیس و در بخش توسعه یافته شهر قرار گرفت . نخست جاده شوسه تهران را از بيرون شهر پائين تر از قريه ديزج منحرف كردند و از ميان باغستان به دروازه باغشاه يا پنبه ريسه متصل نمودند آنگاه خانه ها و مستقلاتي را كه مانع وسعت خيابان بود خراب كردند و خيابان رشت را مستقيما از وسط باغ چهل ستون گذراندند و به خيابان باغ شاه اتصال دادند. سپس خيابان رشت تا سبزه ميدان را به نام "پهلوي" خواندند و خيابان باغ شاه را از سبزه ميدان به بالا به نام "شاه" نامگذاري كردند . در این بین ، دروازه رشت و باغشاه ويران شد.

 

گرگان

استراباد يكي از شهرهاي مهم در دوره قاجار محسوب مي شد و از تحولات سلسله پهلوی در ایران بي نصيب نماند . در اين دوره با ايجاد خيابان پهلوي (امام خميني فعلي) محلات استراباد به دو قسمت شمالي و جنوبي تقسيم شد. حصار شهر فرو ريخت ، ادارات دولتي متعددي از جمله بلديه در شهر تاسيس گرديد. خانه به عنوان مهمترين گونه بنا در گرگان دوره پهلوي به سوي تحولي بزرگ پيش رفت. با ورود به دوره جديد ما شاهد خانه سازي آزاد هستيم. اين تغيير بزرگترين تحولي است كه در خانه سازي اين دوران به چشم مي آيد. برونگرايي در بناهاي مسكوني با ايجاد تراس هايي رو به خيابان و همچنين پنجره هاي بزرگ و غير متعارف كه به سوي گذرها باز مي شود و كوتاه شدن ديوار حياط ، ایجاد مي شود. اما نبايد ناديده گرفت كه اين ساختار نو فقط در ميان خانواده هاي متمول آن زمان ظاهر شد . و مردمی كه در قشر كم در آمد و متوسط جامعه زندگي مي كردند نمي توانستند به سرعت آن را تجربه كنند چراكه بافت گرگان قديم بافتي تودرتو بود و فضاهاي پروخالي كه با هم كار مي كردند در تملك يكنفر نبود. آنهایی كه شكل زندگي ساده اي را مي گذراندند در خانه هاي كوچك با تعداد افراد زياد به صورت پدر سالاري زندگي مي كردند. و خانه سازي در آنها محدود به اضافه كردن اتاقي به اتاقهاي ديگر مي شد. در نتيجه روند اين تغييرات كه از دوره پهلوي اول شاهد آنيم به كندي همه گير شد.
به دليل حضور سريع و بدون وقفه عملكردهاي جديد ، پلان ها عيناً و بدون تطبيق محلي و فرهنگي وارد حوزه معماري گرگان شدند و رشد اين پديده بدون پيشينه ، بيشتر در حوزه آموزشي نظير مدارس و حوزه اداري و حكومتي نظير، شهرداري، شهرباني، بانك و... صورت پذيرفت، پديده اي كه بطور كامل از غرب وارد معماري ايران شد. در اين ميان پله ها و راهروها از اهميتي بالا در تنظيم روابط و عملكرد فضاهاي داخلي برخوردار شدند و عناصر ديگر نظير آب ، آب نما ، باغچه و گياه به بيرون ساختمان كشانده شدند.
برون گرايي شاخص ترين پديده معماري در دوره پهلوي اول گرگان بود. اين نهضت نمايشي علاوه بر اينكه فضاي بيروني را فعال تر، زنده تر، شلوغ تر و متنوع تر ساخت به سرعت در بافت شهري و حوزه مسكوني نيز وارد شد . این تحولات اگرچه دير يا زود انجام مي گرديد اما بي پروا و گستاخانه صورت گرفت.
بيشترين ساختمان هايي كه در اين دوره ساخته شد داراي عظمت و شكوه خاصي بودند كه برگرفته از ديسيپلين نظامي دوره پهلوي بود. بالاتر قرار گرفتن ساختمان از سطح زمين كه تصادفا در گرگان دليل اقليمي نيز پيدا مي كند و نيز نمايش آشكار آن در وسط و محل ورودي ساختمان تقريباً در تمامي بناهاي دوره پهلوي اول گرگان مشاهده مي گردد. در دوره رضاشاهي، شهر با همه بناها و فضاهايش به خانه اي بزرگتر و با اعضاي بيشتر تبديل شد كه مفهوم جديدي از حريم را تعريف مي كرد .اكنون حريم خانه ها تبديل به حريم كوچه ها و حريم محله شده بود در اين دوره براي نخستين بار پنجره ها يكي پس از ديگري به روي كوچه ها و خيابانها گشوده ميشوند بالكن ، بعنوان يك پديده كاملاً وارداتي در اين دوره، به شدت در خانه هاي شخصي و كاربریهاي اجتماعي مورد استفاده قرار ميگيرند.نقش پنجره ها را كه در دوران قاجار همان درها بازي مي كردند و با تناسبات سه دري و پنج دري بكار مي رفتند ،به يكباره در دوره پهلوي با ابعاد و اندازه هاي بزرگ و با تعريف جديد پنجره وارد فضاي معماري شد . غير از پنجره هاي بزرگ كه در بناهاي اين دوره استفاده شده ، براي اولين بار پنجره هاي فرمال دايره و بيضي نيز در نماها ديده مي شود . تزئينات بنا در دوره پهلوي اول گرگان ، همانند ديگر عناصر معماري ، شكل متفاوتي نسبت به گذشته پيدا كرد . در اين دوره بناها اعم از دولتي و مردمي، سردر ورودي ها، نبش ها ، پخ ها، لبه ها و انتهاي فوقاني بناها را بدون توجه رها نكرد و با تزئيناتي كه گاه الگو در معماري باستاني دارد و گاه نگاه غرب گرايانه و يا مدرن دارد از آن استفاده كرد. تزئينات گچ بري بسياري در جداره خيابان و خانه ها و ادارت به چشم مي آيد و معمولا در خانه ها قسمت تراس بيرون زده بيشترين تزئينات را به خود اختصاص مي داد.
مواد و مصالح نمونه هاي متعدد بناهاي دوره پهلوي اول گرگان بويژه آثاري كه در دهه اول ساخته شدند نشان مي دهد كه ساختمانها تركيبي از مواد و مصالح مختلف است . اين مصالح ساختماني شامل كاشي ،آجر و سنگ و پنجره ها و درهاي چوبي و نيز نرده ها و محافظ هاي پنجره ها و بعضاً سقف ها ، فلزكاري است. در دهه دوم رويكرد به بناهايي است كه از نماي سنگي و يا سيماني شكل گرفته اند و ظاهرا تأثير گرفته از معماري غرب را مي توان در آنها مشاهده نمود و در بناهاي حكومتي غير از سردر ارتش مابقي بناها با سنگ و سيمان رويه شده اند. در اين دوران سازه بكار رفته در مراكز دولتي كاملا بامصالح مدرن همانند بتن و آهن شكل گرفت و ديگر خبري از ديوارهاي باربر نبود، زيرا تير و ستون وظيفه حمل بار را به عهده مي گرفتند.

 

همدان

در همدان اجرای خیابان کشی ها به عنوان اولین نمودهای شهرسازی مدرن بر بافتهای شهری قدیم اجرا شد. این امر نه تنها بر نظام محله ای و بازار به عنوان عمومی ترین فضای شهری تأثیرات منفی گذاشت. بلکه بر ساختار فضایی و سلسله مراتب دسترسی شهری نیز آسیب رسانید. در دوره های قبل اگر بازار به عنوان ستون فقرات شهری نقش بازی میکرد با اجرای طرحهای خیابان کشی، بازار به حاشیه رانده شده و خیابان به عنوان لبه قدرتمند جایگزین بازار شد. طرح کارل فریش، میدان مرکزی شهر و شش خیابان منشعب و کمربندیهای آن، در دوره پهلوی اول یعنی از اواخر سال 1310 به بعد بر روی بافت قدیمی شهر همدان احداث شد و طبیعتا تعریض و تخریب گسترده بافت تاریخی را به دنبال داشت . به تناسب تغییرات گسترد ه درنظام شهرسازی، معماری خانه ها نیز تحت تاثیر احداث خیابان ها د چار تحول گردید . بررسی الگوهای معماری این دوره نشان از وجود معماری دوگانه و معمارانی می دهد که در این شهر می کوشند بین تجدد آمرانه دستگاه دولتی و اصول سنتی و بومی زندگی تعامل و گفتمان به وجود آورند .

 

یزد

بلدیه یزد در سال 1309 مقارن با سفر رضاشاه به یزد با کادری انگشت شمار به وجود آمد که سرآغازی بر تغییراتی بنیادین در سیمای شهر شد. رویکرد عملگرای حاکم بر کشور، فضاهای مدرن را در ساده ترین شکل بر روی معابر قدیم، و از میان بازار بر روی گورستان ها ، بر کشتزارها به طور مستقیم جاری ساخت. خیابان کشی های های صلیبی که فارغ از مکان، چهره سراسر شهرهای کشور را مصلوب می نماید ، در شهر یزد با قرارگیری مرکز ثقل این خیابان ها (پهلوی،شاه و سید گلسرخ) بر دو فضای عمومی ارزشمند میدان شاه و حسینیه امیر چخماق و نابودی آن ها اقدامی فاجعه بار بود. این برخورد سهولت محور، که خصیصه مدرنیسم است در کنار بی ارزش دانستن بافت موجود به انهدام آن انجامید؛ با این همه خیابان مدرنی را آفرید که امروزه خودبه عنوان سمبل سنت و در جایگاه زیباترین خیابان شهر یزد واقع شده است. در ادامه سیاست مدرنیته کردن شهر ساختمان هایی از جمله چند مدرسه ، بیمارستان و بناهای فرهنگی و دولتی بنا شدند. دبیرستان کیخسروی ، مجموعه آموزشی مارکار ، پرورشگاه ایتام زرتشتیان ، دبیرستان ایرانشهر ، بیمارستان پهلوی و زایشگاه بهمن از جمله بناهایی هستند که در این دوره دایر و از نظر معماری اهمیت فراوانی دارند .
جانمایی عناصر شهری، تابعیت ساختار فضایی از نظام محورها، میدان های متقارن و نماسازی شده در تقاطع خیابان ها، الگوی تقارن و مدول از استخوان بندی شهر تا اجزاء و احداث بلوارها و خیابان های درخت کاری شده؛ عناصر گرته برداری شده از شهرسازی اواخر قرن نوزدهم اروپاست . شکل عملیاتی این گرایش شهرسازی را در یزد با کاشتن بذرهای بید انجیر و شاهدانه در دو سوی خیابان پهلوی به جای درخت،احداث برج یادمانی ساعت در مرکز میدان مارکار در سال 1321 ، درختکاری میدان امیرچخماق و میدان شاه، جداره سازی و جدول گذاری خیابان پهلوی،احداث آب نما و بعدها نصب مجسمه شاه در میان فلکه پهلوی،ساختن طاقنما به الگوی کلونادهای مدولار میادین اروپا در اطراف فلکه یاد شده ،صورت گرفت .

جدایی عملکردهای شهری آن دوران بنابر نوعی منطقه بندی کم و بیش نامنعطف نیز متاثر از همان جنبش بین المللی معماری مدرن و الگوی شهرصنعتی است. بلور این تفکر در شهرسازی یزد، ساخت خطی تجاری در بر خیابان، محدوده خاص اداری در موقعیت ارگ قدیم، و خارج شدن بیمارستان و کارخانجات از محدوده شهر است.
کهنه پنداری بافت کهن است که در خیابان کشی شهر یزد،درنگی و تاملی برای حفظ برخی فضاهای مهم شهری و معماری قائل نمی شود، چرا که هرچه هست تخریبی است و آنچه اهمیت دارد سرعت است و سهولت . اما هرچه نگاه نوواره شهرسازی پهلوی به بافت کهن با بی مهری است، تک فضاهای معماری مشمول اعتنای بیشتری می شوند که از مظاهر این نگاه، تاسیس اداره عتیقه جات و سازمان حفاظت آثار ملی در سال 1304 است. حفظ بنای کاخ گلستان، شمس العماره و تکیه دولت در خلال تخریب کامل محله کهن ارگ و کاخ های دوران قاجار، زاده این تفکر موزه ای جنبش مدرن است. مرمت کارشناسانه مسجد جامع کبیر از سال 1324 و احداث خیابانی عریض با محوریت آن، همین رویکرد را در شهری چون یزد گواهی می دهد.